همه ما این مرحله را پشت سر گذاشته ایم: اینکه می خواهیم عادت های پیشین خود را کنار بگذاریم و روش های جدیدی در زندگی شروع و آغاز کنیم. اما بسیارزود این تصمیمات کمرنگ می شوند و ما دست به هیچ کاری نمی زنیم.
به جای یافتن موفقیت های خود، چراغی برای شکست های خود روشن می کنیم. هرگز تلاش نمی کنیم تا متوجه اشتباهات خود بشویم. هرگز پیگیر دلیل این اشتباهات نبوده ایم و فقط خودمان را سرزنش می کنیم که چرا به هدف خود نرسیده ایم. خودمان هم می دانیم بخشی از این کارشکنی خودمان هستیم. ما خوشی های لحظه ای خود را به برنامه های طولانی مدت می فروشیم و انتظار داریم موفق نیز بشویم.
همیشه افکار ناخودآگاهی در پس هر عملی وجود دارد. باید ذاتا و واقعا بخواهید به هدفی برسید و این کار را انجام دهید. شما باید برای پیشرفت روحی و شخصیتی خود تلاش کنید. باید ریشه ای و عمیق افکار خود را شخم بزنید. باید وارد وجود خود بشوید و افکار هرز را هرس کند.
باید بهترین برنامه ریزی را داشته باشید
سیستم عملکردی درونی ما می توانند مانع از رسیدن ما به اهدافمان باشند. این فراخوان واقعی هر انسان است. هر فردی باید اعتقادات و طرز فکر خاص و مخصوص خودش را داشته باشد و آنها را در هر زمینه ای و همیشه زنده نگه دارد. اگر تاکنون احساس کرده اید که زندگی شما از برخلاف مسیر آب شنا کردن، سختتر است، این دقیقا مصداق این موضوع است. به جای اینکه به افکار و اعتقادات خود فکر کنید، آنها را رها کنید تا به روش ذات خود عمل کنند.
فکر و اعتقادات درونی، کارگردان های اصلی زندگی همه افراد هستند. هر دو آنها در ابتدای جوانی شکل می گیرند و در ادامه زندگی، تعیین کننده رفتارهای شخصی می شوند. فرهنگ نیز در این روند تاثیر دارد و به همین دلیل باید بیان داشت و گفت در واقع هیچ کس هیچ نوع خلاقیتی از خود نشان نمی دهد و فعلی واقعی در زندگی صورت نمی گیرد.
تقریبا همه کارهای بزرگ و عظیم قبلا انجام شده اند. همچون نقشه، دیگران هستند که برای ما تعیین می کنند در کدام مسیر حرکت کنیم. ما نیز خوشحال در راه معین شده توسط دیگران حرکت می کنیم و اصلا تصور نمی کنیم خودمان هم می توانیم کنترل مسیر را به دست بگیریم.
ما تصور می کنیم باید مشکلات خود را باندپیچی کنیم
با نگاه کردن به دنیای درونی خود می توانیم ببینیم زمان هایی وجود داشته است که مشکلات خود را زخمبندی کرده ایم. تقریبا همه دوست داریم همه مسایل را از هم جدا کنیم. خودمان را از محیط اطراف یا انسان های دیگر جدا می کنیم. خود را از ملل دیگر جدا می کنیم. حتی هوایی که در آن نفس می کشیم را نیز ا هوای خود جدا می کنیم.
این چیزی جز یک دروغ بزرگ و عظیم نیست
ما هیچ گاه به عمق مساله توجه نمی کنیم و در عوض، ساده ترین و سطحی ترین راه حل ممکن برای برطرف کردن هر مشکل را می یابیم و با انجام آن، خودمان را گول می زنیم. این مساله شاید در کوتاه مدت جواب بدهد اما در طولانی مدت میسر نیست و زخم های کهنه دوباره باز خواهند شد و در موقعیت های مشابه دوباره دردی مشابه ایجاد خواهند کرد.
برای ایجاد یک تغییر اساسی، باید به عمق مسایل پی ببریم. باید همه چیز را ریشه یابی کنیم. این سفر به اعماق وجودِ خود، نیازمند رشد فکری و روحی است و باعث ارتقا سطح تفکر و اعتقادات فرد نیز می شود. وقتی ریشه مشکل را بیابید، از آن پس می توانید همه مشکلات مشابه را به روش صحیح حل و فصل کنید.
با نادیده گرفتن مشکل و پاک کردن صورت مساله خود را گول نزنید. اولین قدم برای حل مشکل باور کردن آن است. سپس باید راهکار اساسی برای برطرف کردن آن بیابید.
به لایه های عمیق تر سفر کنید
همیشه از عمق مساله شروع و آغاز کنید. شخم بزنید و بالا بیایید. اگر بتوانید به اعماق و هسته ناخودآگاه خود برسید، می توانید عقاید و افکار سطحی خود را به واسطه آن تغییر دهید. برای رفتن به عمق وجود باید تفکرات احساسی، خلاقانه و پرحرارت داشته باشید. باید بتوانید در فازهای مختلف فکر کنید.
نتیجه این سفر بسیار پایدار و ماندگار است.
با کاشتن دانه در عمق ذهن خود و هرس کردن افکار نامربوط و اضافه، می توانید همه زندگی خود را تغییر دهید و طرز فکر نو و جدید پیدا کنید. بسیاری از اعتقادات قدیمی و کهنه که از کودکی و نوجوانی در وجود آدمی ریشه می کنند، باعث محدودیت های فکر او می شوند. باید در برابر آنها قیام و آزادی خود را طلب کنید. این مبارزه به آرامی در زندگی شخصی شما تغییرات بزرگ و عظیم به وجود می آورند. عادت های مثبت را راحت می توان تصحیح کرد و باید عادات و افکار محدودکننده را از ذهن خود بیرون کنید.
لحظه های هر انسان با افکاری رنگآمیزی می شوند که در عمیق ترین بخش ذهن و قلب او وجود دارند. باید بدانید، ایده هایی که برای دنیای خود دارید گویاتر از اعمالی هستند که در ایندنیا و جهان انجام می دهید.
دانه کاشتن را بیاموزید و شاخ و برگ اضافه را هرس کنید
این کار در واقع پاکسازی درونی است. پالودن خود از اشتباهات است. اصلاح فکر و ایده و ایمان است. اگر مراقب تفکرات خود باشید، اگر آن را پرورش دهید، اگر در مواقع لازم آن را شخم بزنید و همچون زمینی حاصلخیز با آن رفتار کنید، آرامش عمیق تر و طولانی تر به دست خواهید آورد.
برای رسیدن به اعماق تفکرات خود باید آنها را پاکسازی کنیم. باید همه فکرهای بیهوده را ریشه کن کنیم. باید چارچوب فکری خود را از نو بسازیم. این کار باعث می شود تا تنش های احساسی که باعث محدود کردن الگوی فکری شما شده اند نیز تا حد زیادی از بین بروند. شاید در حال حاضر احساس غم، عصبانیت، خشم یا دیگر احساسات منفی داشته باشید اما می توانید با روش هایی که در ادامه ذکر کرده ایم، آنها را برطرف کنید.
1. تفکرات ارزشمند را شعار زندگی خود کنید
بهترین و آسان ترین روش برای تغییر ساختار ذهنی، جایگزین کردن افکار منفی با افکار مثبت و ارزشمند است. یکی از بهترین شعارهایی که می توانید برای خود تعیین و به طور مدام آن را تکرار کنید این است: «من عاشق خودم هستم.»
هر زمان می خواستید در مورد خود منفی فکر کنید و مهارت های درونی خود را نادیده بگیرید، این جمله را تکرار کنید: «من عاشق خودم هستم.» این جمله را هزاران بار تکرار کنید. در تکرار آن خساست به خرج ندهید. آن قدر به خود عشق بدهید تا باور کنید. تا آن ر ابا همه وجود احساس کنید.
این روشی کاملا کارساز و موثر برای کنار گذاشتن افکار منفی و تنش های روحی است.
2. کنترل رشته افکار خود را به دست بگیرید
به دست گرفتن کنترل رشته افکار همچون مدیتیشن است. هنگامی که افکار منفی به سراغ شما می آیند و می خواهند همچون خوره مغز شما را بخورند و مثلا به شما تلقین می کنند: «من توان انجام کاری مانند این را ندارم»، سریع آنها را از بین ببرید.
وقتی به یک عقیده زیاد فکر کنیم، آن را باور خواهیم کرد. ما ناخواسته به آنها پروبال می دهیم و به نوعی تیشه بر ریشه خود می زنیم. هرگاه سپاه افکار منفی به شما حمله کردند با قدرت در مقابل آنها دفاع کنید. نترسید. فرار نکنید. بایستید و مبارزه کنید. شما از آنها قوی تر هستید. این را به یاد داشته باشید خود شما آنها را ساخته اید پس توان نابود کردن آنها را نیز دارید.
در فضایی آرام بنشینید و نفس های عمیق بکشید. برای خود تصویرسازی کنید. تصور کنید درون غاری در پشت آبشار نشسته اید و آب بدون توجه به وجود شما و کارهایی که انجام می دهید جریان دارد. شما نیز همان طور روان و جاری باشید. افکار خود را به آب روان تشبیه کنید. آنها می آیند و می روند و همیشه جریان دارند.
این تمرین باعث می شود تا واقعی تر فکر کنید، واقعی تر زندگی کنید و بیننده منفعلی باشید. فقط به افکاری بها دهید که باعث پیشرفت شما می شوند.
اگر این تمرین را هر روز انجام دهید می توانید از زیبایی های دنیای اطراف لذت ببرید و در مسیری جدید قدم بگذارید.
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: